جدول جو
جدول جو

معنی امانی کرمانی - جستجوی لغت در جدول جو

امانی کرمانی
(اَ یِ کِ)
ملاعبدالله... متخلص به گویا از شاعران قرن یازدهم هجری بود. وی به هندوستان رفت در نزد میر جملۀ شهرستانی تقرب یافت و مکنتی بهم رسانید و به اصفهان برگشت. دیوانش شامل ده هزار بیت است و بقول صاحب صبح گلشن شیرین زبان و شیوابیان بود. از اوست:
آنرا که همیشه خصمی خویش فن است
پیوسته قبای عشرتش زیب تن است
آن کس که به التفات دنیا نازد
مردی است که شوکتش ز پهلوی زن است.
ای حجاب تو حسن را ناموس
بی نصیب از لب خیالت بوس
گرچه زشتیم از توییم آخر
پای طاوس باشد از طاوس.
چند ماده تاریخ خوب از او باقی است از جمله در فوت میرمحمد باقر داماد گفته است:
فغان از جور این چرخ جفا کیش
کزو گردد دل هر شاد ناشاد
ز اولاد نبی دانای عصری
که مثلش مادر ایام کم زاد
محمد باقر داماد کز وی
عروس فضل و دانش بود دلشاد
خرد از ماتمش گریان شد و گفت
عروس علم و دین را مرد داماد. (1041).
(از تذکرۀ نصرآبادی ص 309 و 482) (الذریعه قسم 1 از جزء9 ص 94) (صبح گلشن ص 37) (قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1033) (فرهنگ سخنوران). و رجوع به نجوم السماء و سفینۀ خوشگو شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ نا یِ کِ)
از شاعران قرن یازدهم هجری بود و بشغل کاسه گری اشتغال داشت. نصرآبادی نویسد: طبعش خالی از لطفی نیست. از اوست:
سرو را پای رعونت در گل از رفتار تست
آب و رنگ نه چمن صرف گل رخسار تست
هر پریشانی که جمع آوردم از زلف تو بود
مایۀ آشفتگی ها طرۀ طرار تست.
(از تذکرۀ نصرآبادی ص 382) (از تذکرۀ صبح گلشن ص 41 و 42) (از الذریعه قسم 1 از جزء 9 ص 103) (از فرهنگ سخنوران) ، ریختن. (یادداشت مؤلف) : أن ّ الماء أنّاً، ریخت آن آب را، گاه بمعنی ’کان’ آید، کقولهم لاافعله ما ان فی السماء نجم، یعنی نمی کنم این کار را تا در آسمان ستاره ای هست. و همچنین لاافعله ما ان فی الفرات قطره. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(قَبْ با نی ی)
عبدالله بن محمد بن سری بن صباح مکنی به ابومحمد عاید کرمانی از بزرگان یاران ابوعلی ثقفی است. وی از ابولبید محمد بن ادریس شامی و ابوبکر محمد بن اسحاق بن خزیمه و جعفر بن احمد بن نصر روایت کند و از او ابوجازم عبدوی حافظ و ابوعبدالله حاکم روایت دارند. وی در ماه ربیع الاول سال 366 هجری قمری وفات یافت و در مقبرهالحسین بخاک سپرده شد. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا